رادوينرادوين، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

جوانمرد کوچک رادمردبزرگ

بازگشت بابا از سفر

دیشب ساعت ۲۳ پرواز بابای رادوین توی فرودگاه آبادان نشست . من و رادوین به همراه عمه راضیه و آقاجون رفتیم فرودگاه استقبال باباعلیرضا. این دو سه روز که بابا رفته بود ماموریت ُ هر وقت به رادوین می گفتیم باباعلیرضا کجاست ُ سر می چرخوند و دنبالش می گشت و مرتب جای خواب بابا رو نگاه می کرد. انتظار داشتم که وقتی ببیندش حسابی ذوق کنه و بپره بغلش اما برخلاف تصور ما مثل همیشه با زیرکی خاصی وقتی باباش رو دید و بابا صداش کرد ُ وانمود کرد که بابا رو ندیده و سرچرخوند ومشغول دید زدن آدمهایی شد که در حال تردد بودن و اصلاْ توجهی به ما نکرد. خیلی حال باباجون گرفته شد اما بعد از چند لحظه که از سالن فرودگاه اومدیم بیرون شروع کرد به خندیدن واسه ی بابا و حالا دیگه ...
23 فروردين 1390

عروسی خاله نهضت

دیروز پنج شنبه 89/12/12 عروسی خاله نهضت با عمو مصطفی بود . دیشب رادوین برای اولین بار بود که به عروسی می رفت . موقع رقص کردی محو تماشای اونا بود و حاضر نبود یک لحظه سرشو برگردونه . رگ کردیش زده بود بالا می خواست سر چوپی بشه  . هی وای من ! ...
23 فروردين 1390

عمو توفیق و خاله فاطمه

امروز جمعه 20 اسفند بالاخره بعد از نزدیک دو سال عمو توفیق و خاله فاطمه برای دیدن رادوین اومدن خونه ی ما . سارا کوچولو آخرین باری که اومده بود پنچ ماهش بود اما حال ماشاا... عسل خانومی شده ...
23 فروردين 1390

رادوین و سفره هفت سین

امروز رادی همراه عمه هاش رفته بود مدرسه  کنار سفره هفت سین ، عید امسال اولین عید نوروزیه که رادوین خان کنار ماست .  اینم عکس آقا رادوین کنار سفره هفت سین     ...
23 فروردين 1390

اولین عید نوروز رادوین

سال ۱۳۹۰ اولین سالیه که رادوین کنار ماست . سال گذشته همچین روزهایی پر بود از استرس و نگرانی برای رادی ولی به لطف خدا و دعای خیر تمامی اعضای خانواده و آشنایان رادوین امسال در کمال سلامت پیش ماست . خداوند را صدها هزار بار سپاسگزاریم . امسال عید رو من و مامان و رادی قرار شد بریم جزیره کیش البته همراه مامان جون ، مادرجون ، عمه ها و دایی ها . در پست های بعدی عکس های این سفر را آپلود می کنم .   رادوین جون نوروزت مبارک ...
23 فروردين 1390

بندر آفتاب

صبح زود از خونه به مقصد بندر آفتاب بیرون اومدیم . ساعت ۱۸ رو نشون می داد که رسیدیم بندر آفتاب (۳۰ کیلومتری بندر چارک و ۱۰۰ کیلومتری بندر لنگه ) همگی خسته بودیم مخصوصا رادوین ، اما از شانس ما اون شب دریا مواج بود و شناور تردد نمی کرد مجبور شدیم شب را در آفتاب سر کنیم . بندر آفتاب ساعت ۶ صبح بندر آفتاب ساعت ۹ - بندر آفتاب                 ...
23 فروردين 1390

عیدی رادوین

رادوین کوچولو امسال اولین نوروز رو تجربه می کنه . سال گذشته این موقع سال پر استرسی واسه ی مامان و باباش بود چون منتظر جواب آمینوسنتزش بودند. درست روز ۷ فروردین ۸۹ بود که از آزمایشگاه دکتر کریمی زنگ زدند و خبر سلامتی جنین رو به ما دادند .خدا رو شکر که امسال یه پسر کوچولوی ناز و شیطون کنار ماست . رادوین ظهر روز ۲۶ اسفند اولین عیدی خودش رو از اقاجونش گرفت که یک اسکناس ۵۰۰۰۰ ریالی بود و غروب هم که مامان جون و دایی هاش اومدند یه موتور آبی از مامان جون عیدی گرفت . البته نا گفته نمونه که این عیدی های خانوادگی بود چون صبح روز ۵ شنبه ۲۶ اسفند با مامان اومد اداره و کلی هم از همکارای مامان عیدی گرفت  .  صبح روز جمعه ۲۷ اسفند رادوین به همراه مامان ُ بابا...
23 فروردين 1390

تصاوير کيش

  رادوين مشغول خوردن غير مجاز ويفر شکلاتي خواب ناز رادوين در کيش رادوين مشغول ماشين سواري در کيش سنتر رادوين و دايي محمد و دايي مصطفي (دايي اصغر)   ...
23 فروردين 1390

تصاوير کيش 2

  رادوين و ماشين سواري در کيش سنتر بابا و مامان و رادي در کنار کشتي يوناني رادي و مامان و بابا کنار سفره هفت سين پديده  کيش رادوين در ميتا کيش رادوين در ميتا کيش   ...
23 فروردين 1390